NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ

فیلم سینمایی «پرتقال خونی» به کارگردانی سیروس الوند در سینمای رسانه ها به نمایش در آمد تا باز هم این سئوال مطرح شود که سیاستگذاران سینمایی کشور بر اساس کدام دلیل قانع کننده مجوز ساخت چنین فیلمی را صادر کرده و بر چه اساسی فیلم به عنوان نمونه ای از تولیدات سینمایی کشور به ویترین فجر راه پیدا کرده است!؟
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان، هر چند در این دوره از جشنواره فیلمهای ارزشمندی چون "33 روز" جمال شورجه،آلزایمر"احمدرضا معتمدی، هم به نمایش در آمد اما ظاهرا علیرغم وعده های شمقدری، بخش عمده ای از آثار سینمایی به نمایش در آمده از آثار مسئله دار بوده اند.بنابر این گزارش در این میان،تولید و نمایش فیلم "پرتقال خونی" در جشنواره فجر 29 که با کپی برداری از سریالهای مبتذل فارسی 1 تولید شده،نه تنها باعث تاسف است بلکه نمایش این فیلم در جشنواره به نوعی اقدامی محیرالعقول است!
فیلم روایت داستان مهندس ثروتمند و میانسالی به نام والا (فریبرز عرب نیا) است که در آستانه جدایی از همسرش (ویشکا آسایش) که یک فرزند دختر هم دارد، می‌باشد. در این بین دختر جوانی به نام ترمه (نیوشا ضیغمی)برای طراحی دکور دفتر کارش می‌آید و رفته رفته این آشنایی به شکل‌گیری رابطه‌ای عاشقانه می‌انجامد. والا که زخم خورده از زندگی مشترک است با احتیاط و کمی بدبینانه در این رابطه پیش می‌رود تا اینکه شخصی به نام سیاوش (حامد بهداد) قدم در زندگی ترمه می‌گذارد و...
این فیلم شباهت زیادی به سریال‌های شبکه فارسی وان رابرت مرداک یهودی در ترویج مثلث عشقی دارد و تمام افراد در این فیلم خائن و خیانتکارند. مادر (آهو خردمند) که به نظر می‌رسد مثبت‌ترین نقش را دارد بخاطر رفتاری که شوهرش با او داشته نسبت به تمام مردان بدبین است! و به دختر می گوید مرد می خواهد به عنوان عروسک از تو استفاده کند.
همسر مرد میان سال(ویشکا آسایش) که هنوز از او جدا نشده و در عین حال متهم به ارتباط با نیازی وکیل خانواده است! حامد بهداد جوان پایین‌شهری که در ابتدا فقط به خاطر پول نقش یک عاشق را برای مرد میانسال بازی می‌کند و البته بعد عاشق می‌شود! دختر(نیوشا ضیغمی) که از یک طرف عاشق مرد میانسال است و می‌گوید نامزد دارم اما با پسر جوان (حامد بهداد)دیگر به کافی‌شاپ می‌رود و یا در ویلایی که پسر در کیش آماده کرده اسکان می‌گزیند و فقط در اوایل رابطه‌اش با این پسر می‌گوید احساس گناه می‌کنم اما در پایان فیلم می‌گوید دیگر احساس گناه نمی‌کند!!! همه و همه مثل فیلم‌های ماهواره‌ای فارسی وان توام با خیانت به خانواده است! آیا این ترسیم درستی از جامعه ایران است؟
حسین داوودی در این رابطه در فارس می نویسد:علیرغم تمام افتضاحاتی که از ابتدا تا انتهای فیلم در روابط ناسالم و نامشروع مشاهده می‌شود مادر از روی حس مادری و تجربیات تلخ زندگی خودش علیه مردان بدبین است و دختر را از ارتباط با مرد میانسال باز می‌دارد، اما دختر تا آخر فیلم که واقعه تلخی رخ می‌دهد، متوجه حرف‌‌های مادر نشده و پس از اتفاق تلخی که در پایان فیلم می‌افتد، دختر پشیمان به آغوش مادر باز می گردد و تنها نکته مثبت در این فیلم همین است و بس.
در این فیلم سیروس الوند، یکی از بازارهای منطقه آزاد کیش به شکلی مستقیم، آشکار و «تابلو» تبلیغ می‌کند و معلوم نیست چه بخشی از هزینه این فیلم را صاحب این بازار در کیش تأمین کرده است که این چنین از آن تبلیغ می‌شود و بدتر از این آن است که دختر به نامزدش می‌گوید می‌خواهم خودم را پیدا کنم و برای اینکه خودم را پیدا کنم باید به کیش بروم!!! ظاهرا زیارت‌گاه‌ها، مساجد، حسینیه‌ها که حتی در فیلم فارسی‌های قبل از انقلاب جایی برای توبه و پیدا کردن و تغییر و تحول بود، اینک جای خود را در منظر آقای الوند به منطقه آزاد کیش داده است!
در این فیلم زندگی اشرافی و مرفهان بی‌درد به شدت ترویج می‌شود؛ لباس غالب بازیگران در هر صحنه تغییر می‌کند، اما این فیلم به شدت با جامعه مذهبی ما بیگانه است و هیچ ارتباطی با زندگی روزمره مردم ندارد.
در صحنه‌ای از فیلم همسر مرد میانسال به خانه باز گشته و در حال گفتگو با وی برای بازگشت دوباره به زندگی است، دختر را می‌بینید که با کلیدی که در دست دارد در را باز کرده و برای مرد غذا آورده است! در اینجا از بازگشت به زندگی پشیمان می‌شود...

 


[ دوشنبه 89/11/25 ] [ 7:36 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 8008
بازدید دیروز: 94155
کل بازدیدها: 5081137